« واقعه عاشورا » در تاريخ اسلام ، هميشه بسان چراغي بوده است که راه مبارزان آزادي را منور ساخته و هيچ يزيدي در طول تاريخ از هجوم بي امان عاشورا طلبان عالم در امان نبوده است . براي يک مسلمان مرز و جغرافيا مفهومي نداشته ، در هر کجاي « ارض خدا » اگر تظلمي بوده ، کربلاي عاشورا همچون يک بلا بر سرشان نازل شده ، لبنان ، عراق ، افغانستان ، سومالي و اکنون غزه . و اما آيا غزه « کل ارض کربلا » نيست ؟ يوم هايمان چرا ديگر بوي عاشورا نمي دهد . چرا بايد در ام القراي جهان اسلام به تماشاي يک کشتي بنشينيم که از ليبي به سوي غزه روان است تا محاصره غزه را بشکند . اين درد را به کجا بايد برد . اصلا چرا ما به غزه کمک نمي کنيم . جوابهای بی ربط توجیه کنندگان را می توان بیش از حد ادامه داد ولی قطعا مخاطب هوشیار متوجه است که هیچکدام از توجیهات دلیل عدم کمک ایران اسلامی به غزه نیست و لی همه اینها نیز هست. وقتی مسئله جمهوری اسلامی ایران که مرکز خیمه مبارزه نظام سلطه است چنین مسائلی است چه انتظاری وجود دارد. زمانی خاکریز مبارزه انقلاب اسلامی خیابانهای لندن بود: تظاهرات چند ده هزار نفری مسلمانان که سلمان رشدی را محکوم به اعدام می کردند و تمام مرزهای سیاسی و اعتباری در نوردیده شده بود.اما امروز مسئله اول کشور ما انتخاباتی است که در پی است. مسئله کشور ما دیگر منادی یاللمسلمین نیست. مسئله اصول نماگرایان ما کودکان گرسنه آفریقایی نیستند. مسئله حزب اللهی های ما روسپیان بی نوای شرق آسیا نیستند. امروز مسئله ما زنان و دختران هتک حرمت شده عراقی نیستند. امروز آرمان گرایان ما دیگر آرمانی ندارند، احمدی نژاد رئیس جمهور شده است و آرمانها تمام شده اند......البته شدت تکرار بی هنر این عناوین، کاری کرده است که دیگر رگ غیرت و حمیتی از شنیدن تجارت زنان و مواد مخدر در جهان بر نمی آشو. تورم داخلی چشم ما را کور کرده است و کار فرهنگی ضعیف دولت نهم باعث شده تا ما از احمدی نژاد ناامید شویم و به گوشه ای بخزیم و منتظر صاعقه ای برای ریشه کنی این بلیه عظمای الهی باشیم. ما دیگر انقلابی نیستیم ما دیگر بسیجی نیستیم. ما دیگر نمی خواهیم نظام های مبتنی بر لیبرالیسم و صهیونیزم را نابود کنیم، دیگر ما در پی تشکیل امپراتوری بزرگ اسلامی نیستیم، ما دیگر نمی خواهیم خواب راحت را از چشم مستکبران بگیریم...



غزه کاش مي شد دستهاي خونين ات را نوازش مي کردم ، کاش مي شد شب هاي روشنم را با تو قسمت مي کردم ، کاش مي شد شب هاي الوان تهران بزرگ ، اين ام القراي جهان اسلام را با تو تقسيم مي کردم . غزه شرمنده ام ، جز نوشتن چند سطر و چند تصوير از تو ، هيچ کار ديگري از دستم بر نمي آيد . غزه من براي تو گريه مي کنم ، کاش مي شد با اشک چشمانم ، دست هاي خونين تو را مي شستم . غزه دست هاي خونين تو را از دور مي بوسم .



این روزها غزه تنها ترین شهر جهان است.شاهدان محلی می گویند غروب غزه غمبار ترین لحظه آن است چراکه با قطع بیش از 70 در صد از برق این شهر ،پس از روشنایی روز یک تاریکی همگانی بر این شهر مستولی می شود همانطور که مصیبت بیش از 6 دهه است بر مردم این منطقه و سایر مناطق فلسطین مستولی شده است.با انسداد مبادی ورودی و خروجی غزه از سوی نظامیان اسراییلی یک تراژدی انسانی در تمام ابعاد آن در حال خلق شدن است و سخن گفتن و گلایه از عدم واکنش جامعه جهانی در برابر این نقض فاحش حقوق بشر با توجه به توازن قوای موجود در عرصه نظام بین المللی راه به جایی نمی برد.گلایه از این روند موجود در عرصه نظام بین المللی هر چند به جاست و یک حق انسانی برای تمام ساکنان کره زمین است ،اماروی این این وجیزه تنها در این حد محدود نمی ماند چرا که با توجه به واقعیات موجود انتظاری از عملکرد مطلوب کسانی که فلسطین و فلسطینیان را دشمن خود و یا تروریست!و... می خوانند شاید انتظار به جایی نباشد


.اما آیا امروز نمی توان از کسانی انتظارو توقع کمک داشت که خود را در جایگاه ولی و قیم مردم فلسطین و رهبر جهان عرب و سخنگوی اعراب می دانند؟آیا کشورانی همچون مصر که خود را در جایگاه رهبری جهان اسلام می دانند( و یا لااقل بر این امید وآرزو هستند )نباید در برابر نقض فاحش حقوق کسانی که جزئی جدایی ناپذیر از پیکره جهان اسلام و جهان عرب اند واکنش نشان دهند؟آیا کشوری چون مصر - که با غزه مرز مشترک دارد - با توجه به فجایعی که بر مردم مظلوم غزه می رود نباید در برابر اسراییلی ها از خود واکنش نشان داده و راه ورود مواد حیاتی را به غزه باز نگهدارد؟حداقل انتظار از کشوری چون مصر این است که لااقل با دشمن اسراییلی فلسطینیان همگام نشود و اگر کاری برای مردم غزه انجام نمی دهد لااقل بر زخم آنها نمک نیز نپاشد و شریک جرم اسراییل در جنایت انسانی جاری شده در غزه نشود.سردمداران حکومت مصر باید به افکار عمومی جهان عرب،جهان اسلام و وجدان های بیدار جامعه بشری پاسخ دهند که آیا تلاش برای کسب زعامت جهان عرب را تنها برای تزیین و دکور می خواهند و آیا ادعای رهبری بر جهان عرب وادعای ایفای نقش بزرگ تر و حامی برای فلسطینیان مسئولیت این کشور را در برابر حمایت از مردم مظلوم فلسطین بیشتر نمی کند؟متاسفانه دولت مصر امروز نه تنها اقدامی در برابر جنایات اسراییل در غزه انجام نمی دهد بلکه خود نقش"شریک دزد و رفیق قافله"را بازی می کند در حالی که همانطور که اشاره رفت ادعاهای مربوط به رهبری حاکمان مصر بر جهان عرب" گوش فلک را کر کرده است".به یقین نمی توان از کسانی که خود را رهبر جماعتی می خوانند انتظار داشت که با دشمنان جماعت تحت زعامت شان هم داستان شوند.

هر چند که این ادعای "رهبری خود خوانده" در بسیاری از کشورهای عربی و جهان اسلام خریدار ندارد اما باید از حاکمان مصر پرسید که آنها که خود را سال هاست در نقش رهبر معنوی جهان عرب می دانند در برابر منافع کلان ملت های عربی چه قدم هایی برداشته اند و در مقابل ، با کشورهایی که ثابت کرده اند که اگر دشمنان جهان اسلام یا جهان عرب نیستند دوستان آنان نیز محسوب نمی گردد ، به چه میزان همداستان بوده اند؟آیا شهروندان کشورهای عربی پس از این ماجرای همداستانی مصر با اسراییل در خلق یک تراژدی انسانی در غزه، حق ندارند هنگامی که با مقامات مصری مواجه می شوند روی از آنها برگردانند و از آنها و ادعاهای "دهان پرکنشان"برائت بجویند.مقامات حکومت مصر باید بدانند که فاجعه غزه اگر از هر طریق یا فرمولی هم که حل شود ،تاریخ به درستی و بی رحمانه خواهد نوشت:"دولت مصر و اسراییل به طور مشترک مبادی شهرغزه را بستند و باعث خلق تراژدی انسانی در ابعاد بزرگی شدند".دولتمردان مصر کافیست مرزهایش را با غزه بگشایند ، آنگاه خواهند دید در این شرایط فاجعه بار ، مسلمانان جهان تا چه اندازه مواد غذایی و دارو به ساکنان مظلوم غزه می فرستند و از این رو حتی نیازی نخواهد بود خدای ناکرده قاهره ، دیناری هم خرح کند! شاید با توجه به شناختی که از اسراییل و مقامات این کشور وجود دارد این قضاوت تاریخی نه تنها برای آنها نا مطلوب نباشد بلکه از نظر خودشان یک "صفحه زرین"!در کارنامه کشتار فلسطینیان باشد،اما آیا حاکمان امروز مصر می خواهند داغ و ننگ ابدی همداستانی در کشتار مردم غزه را به نسل های آینده مصری تحمیل کنند؟ُ

اگر چه غزه بيش از 360 کيلومتر مربع مساحت ندارد، اما بيش از يک و نيم ميليون انسان را در خود جاى داده و صدها هزار انسان ساکن در اين منطقه، هفته‌ها و بلکه ماه‌هاست جهان را به بازخوانى اعلاميه جهانى حقوق بشر فرا مى‌خوانند. براي خالي نماندن عريضه "مکسويل گلارد" هماهنگ‌ کننده‌ کمک‌هاى انسانى سازمان ملل متحد در سرزمين‌هاى اشغالى واقعيت را گفته است که «وضعيت نوار غزه، تعدى به کرامت انسانى است و ابعاد ناگوارى را بر جاى مى‌گذارد. بسيارى از مردم هزينه بسيار گزافى را پرداخت مى‌نمايند، زيرا روزانه براى دستيابى به غذا و آب کافى براى اطعام کودکان خود مبارزه مى‌کنند.» بر اساس گزارش‌ها و رصدهايي از قبيل ديده باني حقوق بشر، بيش از سه هفته است که مرزهاى غزه حتى براى ورود خبرنگاران خارجى و تهيه گزارش، مسدود شده و سوء تغذيه‌ مزمن زنان و کودکان و کم خونى آنان، با تشديد محدوديت‌هاى تحميلى توسط تل‌آويو، زير تاريکى گسترده، با ترس و ناامنى و گرسنگى مضاعف و محدوديت‌هاى درمانى، درهم آميخته است. اين در حاليست که شوراى امنيت سازمان ملل، ناتوان از هرگونه اقدام عملى و اعمال فشار مؤثر بر رژيم صهيونيستي، مهر تأييدى بر تحليل سفير تل‌آويو در سازمان ملل مى‌زند. "دن گيلرمن" پس از آنکه شوراى امنيت به‌خاطر رأى منفى آمريکا نتوانست ‌بيانيه‌اى را در اعتراض به اقدامات ضدانسانى اسراييل در غزه تصويب کند، گفت:«شوراى امنيت وقت خود را تلف مى‌کند. اسراييل نيازي به صدور بيانيه از طرف شوراى امنيت ندارد.»