براي فضلينژاد كه ترورش كردند
صبح زود پیامکی آمد به این شرح: "پیام فضلی نژاد ترور شد"! پیام کوتاه و بهت آور بود. تماس های من شروع شد. خدا رو شکر پیام زنده است... در بیمارستان است... خودم را با یک دسته گل به بیمارستان رساندم. چشماش که به من افتاد، با اسم صدایم زد. این یعنی اینکه ذهن و زبان پیام روبراه است؛ پس پیام زنده است... به کوری چشم خشونت گرایان!
پیام را با کارد زده بودند... بریده بریده اما با لبخند ماوقع خیابان فلسطین را در شامگاه یکشنبه برایم شرح داد. یک ضربهی کارد روی قسمت سر، کمی بالاتر از گردن، دیگری روی کتف و دست و... او را چند متری روی زمین کشیده بودند؛ مردم نجاتش داده بودند از دست...؟...
خشونت سیاه ترین تولید بشریت است... قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء؟!
خشونت آن روی سکهی بشرمداری است. خشونت در دوران ما پردهی آخر ایدئولوژی لیبرال است. لیبرالیسم تا جایی که حاکم است، لبخند می زند و با آرامش از گفتگو دم می زند. اما آن هنگام که راهی برای غلبه نمی بیند، خشن می شود، چاقو می کشد، بمب اتم می اندازد، دروغ می بندد، فتنه راه می اندازد.
خشونت آن روی بالا نیامدهی روشنفکری سکولار است. خشونت استفراغ حقیقت روشنفکری سکولار است. مرحوم آل احمد خوب فهمیده بود که این روشنفکرنمایان آنگاه که به آخر خط برسند، پنجه در صورت پلنگ خواهند انداخت... دنیای ما دنیای وارونگی هاست. انگار که لیبرالیسم را برای آرامش وضع کرده باشند اما به فاشیسم و دگماتیسم و خشونت تبديل یافته باشد. این برای کسانی که ماهیت تفکر نفس مدار و اومانیستی غرب و فرزندان عقب افتادهی جهان سومیاش را می دانند، خیلی پیچیده نیست.
ایدئولوژی لیبرال با تو دربارهی خودش سخن می گوید... آرام و مسلط. سعی می کند تو را مجاب کند که او بهترین است. تو اگر انسان باشی و در دایرهی ولایت او قرار بگیری، تو را خواهد شناخت. شاید حتی به تو جایزهی حقوق بشر را هم هدیه کند. اما اگر نپذیرفتی، نعره می کشد... در صورتت چنگ می اندازد... روسری از سرت می کشد... کودتا می کند و ماشه را می چکاند... به او حق بدهید. اگر لیبرال نباشید، احتمالاً انسان نیستید، پس استحقاق رام شدن را دارید. یا رام می شوید یا برای در امان ماندن الباقی انسان ها قربانی می شوید.
ترور پایان کار فتنهگران است. برای گفتوگو کارد و گلوله را انتخاب کرده اند. برای این فتنه پایانی هست. بهزودی. جهان در آستانه عصر نور است و آنکه دلش با حق است این را در می یابد. انشاءالله.
دكتر وحيد يامينپور