روز 8 شوال سالروز فاجعه دردناک تخریب حرم ائمه مظلوم و غریب بقیع است . شاید در ذهن و تصور شیعه و مسلمانی این باشد که قبرستان بقیع از زمان پیامبر و صدر اسلام اینگونه خراب و ویران بوده است و هیچگاه حرم و بارگاهی نداشته است و با وجود اینکه قبور چهار امام غریب ـ امام حسن مجتبی ( ع ) ، امام سجاد ( ع ) ، امام باقر ( ع ) و امام صادق ( ع ) و دیگر اولیاء خدا مانند عباس عموی پیامبر ، صفیه و عاتکه عمه های پیامبر فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومنین ، ام البنین مادر ابالفضل و تعدادی از دختران و همسران پیامبر و عده ای دیگر از اولیاء خدا و همچنین شاید بقیع مطهر پاک اطهر صدیقه کبری ، فاطمه زهرا ( س ) و مدفن پیکر فرزند شهیدش حضرت محسن ( ع ) باشد .

چگونه ممکن است این قبرستان که قطعه ای از بهشت است و مدفن این خیل عظیم از اولیاء خدا اینگونه مورد بی توجهی قرار گرفته باشد . در صورتیکه که در کشورهای اسلامی و همه ادیان بالاخص در مذهب حقه شیعه طبق دستور ائمه اطهار ( ع ) برای قبور احترام خاصی قائلند به خصوص اگر قبر مربوط به یکی از اولیای خدا باشد و آنجا که قبر مربوط به امام یا امام زاده باشد این احترام دوصد چندان می شود . و این مختص به بعد از اسلام نمی باشد بلکه در تاریخ کاملا محسوس و مشهود است و رسم خردمندان جهان ، حتی رسم پیروان شرایع پیشین این بود که قبور بزرگان و پیامبران را تکریم نموده و یا ساختن بناء بر قبور آنان ، ادای احترام می کردند و هم اکنون قبر حضرت ابراهیم ، داوود و موسی و بسیاری از پیامبران بنی اسرائیل در فلسطین اشغالی و مسجد الاقصی و قبور دیگر پیامبران و اوصیای آنان در کشورهای اردن ، سوریه ، مصر ، عراق ، گواه این مطلب است. بعد از این مطالب این به ذهن انسان خطور می کند پس چرا این قبرستان عظیم الشان ومنحصر به فرد با در آغوش داشتن این همه از اولیای خدا اینگونه ویرانه و غریبانه رها شده است ؟
 
برای فهم و درک بهتر و بیشتر علت این ویرانی و غربت بقیع باید کمی به عقب برگردیم یعنی سال 1115 ق یعنی سالی که دنیا ، دیده به جهان گشودن ، شخصیتی را تجربه می کند به نام ( محمد بن عبدالوهاب ) در کشور عربستان و در شهر ( عُیَینه ) از توابع نجد . پدر وی عبدالوهاب از قضات آن شهر بود . محمد فقه حبلی را در زادگاه خود آموخت . سپس برای تکمیل معلومات رهسپار مدینه منوره شد و در آن جا به تحصیل پرداخت . در دوران تحصیل در مدینه گهگاه مطالبی بر زبانش جاری می شد که از عقاید خاصی حکایت داشت ، چندان که استاتید وی نسبت به آینده اش نگران شده و می گفتند اگر این فرد به تبلیغ بپردازد باعث گمراهی مردم خواهد شد . پس از چندی محمد مدینه را به سوی نقاط دیگر ترک کرد و مدتها در بلاد مختلف مانند بصره ، بغداد ، کردستان ، همدان ، اصفهان و قم و از سمت بصره به احساء رفت و از آنجا به ( حریمله ) اقامتگاه پدرش رفت . وی تا زمانی که پدرش در قید حیات بود کمتر سخن می گفت . ولی منازعات سختی میان او و پدرش در می گرفت . ولی پس از درگذشت پدر در سال ( 1153 ق ) محمد پرده از روی عقاید باطل خود برداشت.

تبلیغات محمد بن عبدالوهاب در شهر حریمله با مخالفت شدید مواجه شد سپس به سوی عیینه رفت و در آن شهر هم نتوانست جایگاهی برای خویش پیدا کند و به ناچار آن شهر را ترک کرده و در مکان سومی به نام ( درعیه ) اقامت گزید که محمد بن سعود جد آل سعود بر آن حکومت می کرد . او دعوت خود را با حاکم درعیه درمیان نهاد و هر دو پیمان بستند که دشته دعوت از آن محمد بن عبدالوهاب و زمام حکومت در دست محمد بن سعود باشد . وی افکار شیخ محمد بن عبدالوهاب را شعار حکومت خود قرار داد و برای نشر آن با شهرهای مجاور خود جنگ کرد و مرکز حکومت خود را درعیه قرار داد . در آن زمان ( ریاضی ها ) از دعوت او سرپیچیدند و امیر ریاض با ابن سعود سال ها جنگید تا عاقبت مغلوب شد و حکومت ریاض به ابن سعود رسید .

 پس از این سعود پسرش عبد العظیم بن سعود به امارت رسید . او نیز برای نشر آئین وهابیت کوشش ها و جنگ ها کرد . محمد بن عبد الوهاب تبلیغ خود را در پرتو قدرت حاکم آغاز کرد . زمانی نگذشت که هجوم به قبایل اطراف و شهرهای نزدیک شروع شد و سیل غنایم از اطراف و اکناف به شهر درعیه که شهر فقیر و بدبختی بود سرازیر گشت . این غنایم چیزی جز اموال مسلمانان منطقه نجد نبود که با متهم شدن به شرک و بت پرستی ، اموال و ثروتشان به سپاه محمد بن عبدالوهاب حلال شده بود تا آنجا که آلوس که خود تمایلات وهابی گری دارد . از مورخی به نام ابن شعر نجدی چنین نقل می کند :

من در آغاز کار شاهد فقر و تنگدستی مردم درعیه بودم و بعد ها این شهر درزمان سعود ( نوه محمد بن سعود ) به صورت شهری ثروتمند درآمد ، تا آنجا که سلاح های مردم آن بازرو سیم زینت یافته بود و بر اسبان نجیب سوار می شدند و جامه های فاخر در بر می کردند و از تمام لوازم ثروت بهره مند بودند. به حدی که زبان از شرح آن قاصر است . دو چیز به انشار دعوت محمد بن عبدالوهاب در میان اعراب بادیه نشین نجد کمک کرد : 1 ـ حمایت سیاسی و نظامی آن سعود 2 ـ دوری مردم نجد از تمدن علم و معاوف اسلامی
جنگ هایی که وهابیان در نجد و خارج از نجد مانند حجاز ، یمن و شام و عراق داشتند جاذبه ای دلفریب داشت ثروت هر شهری که با قهر و غلبه به آن دست می یافتند بر مهاجمان حلال بود ، سرانجام شیخ محمد بن عبد الوهاب در سال ( 1206 ) در گذشت و پس از وی پیروان او به همین روش ادامه دادند آیین وهابیت بر اساس عملکرد عقاید و باورهای محمد بن عبد الوهاب شکل گرفت .

8 شوال سالروز تخریب بقیع

این افکار پلید و گمراه کننده تا جائی پیشرفت که در هشتم شوال سال 1344 ق یعنی 86 سال پیش پس از اشغال مکه وهابیان به سرکردگی عبد العزیز بن سعود روی به مدینه آوردند . و پس از محاصره جنگ با مدافعان شهر سرانجام آن را اشغال نموده و به تخریب حرم ائمه بقیع و دیگر قبور آن پرداختند و ضریح فولادی ائمه بقیع را که در اصفهان ساخته شده بود و روی قبر آن بزرگواران گذاشته شده بود را از جا درآورده و به غارت بردند . و این نیز نخستین حمله آنان به مقدسات اسلامی نبود . صلاح الدین مختار نویسنده و مورخ وهابی در کتاب ( تاریخ المملکه العربیه السعودیه کما عرفت ) بخشی از افتخارات وهابیت در حمله به کربلای معلی چنین شرح می دهد :

در سال 1216 امیر سعود با سپاهی مرکب از بست هزار نفر به کربلا حمله ور شدند بیشتر مردم را در کوچه و بازار و خانه ها به قتل رساندند گنبد روی قبر امام حسین ( ع ) را ویران ساختند و صندوق روی قبر را نیز که از زمرد و یاقوت و جواهرات در آن نشانده بودند و در شهر از مال و سلاح و لباس و فرش و طلا موجود بود را غارت کردند واز شهر بیرون رفتند و در حالی که قریب به 20000 تن از اهالی کربلا را کشته بودند . و در سال 1220 با سپاهی انبوه به نجف اشرف حمله ور شدند که خوشبختانه حمله وحشیانه آنان با مقاومت بی سابقه مردم عراق از نجف رو به رو شد و با تحمل خسارات و تلفات بسیاری مجبور به عقب نشینی از این شهر شدند و اما تخریب بقیع ، کربلا و دیگر اماکن مقدس به پایان نرسیده و وهابیان کافر دست از عقاید کافرانه خویش برنداشته اند

 زیرا افکار روشن و اخلاق والایی که ائمه اطهار آراسته به آن بودند را خطر جدی در راه رسیدن به اهداف کثیف خود می دانند بنابر این به انهدام آن ضریح های مقدس و نورانی دست زدند به گمان اینکه با این کار می توانند مانع نور حق به وجود امامان به قلب ها و افکار انسان ها گردد دست دراز کردند تا کینه پنهان خود را خالی کنند و تا سامراء عراق آمدند جائی که ضریح پاک امامین عسگریین علیها سلام با همان فکر و اندیشه قرار داشت ، همان دستهایی که بر صورت صدیقه طاهره خورد و پهلوی او را شکست و او را به شهادت رساند همانهایی که در شهادت امام علی همدستی کردند ، همانهایی که به پسرش حسن زهر دادند و در شهادت حسین در کربلا دست به دست هم دادند ، همان دستهایی که ضریح های مقدس بقیع را منهدم ساخت و علمای نابکارشان هنوز سم زهراگین خود را برای نابودی مراقد مقدس کربلا و نجف و دیگر شهرها بیرون می ریزند .

و لذا ای شیعیان که می خواهید این مناسبت را زنده بدارید و برای ساخت بقیع همت کنید که آرزوی نچندان دور است ، کارهائی جهت روشن کردن ابعاد این فاجعه جانگداز انجام دهیم :
1 ـ اعلام ناراحتی و حزن اندوه در یادبود تخریب بقیع با پوشیدن لباس سیاه و زیارت مراقد اهل بیت و برگزار مجالس حسینی
2 ـ اقدام برای جمع امضاء برای مطالبه از حکومت سعودی برای اعاده بنای قبور ائمه بقیع
3 ـ دعوت حوزه های علمیه و علماء و مراجع از رجال سیاسی ، تجار و دوستاران ائمه برای اعاده بنای بقیع
4 ـ تاسیس موسساتی در کل جهان که به طور اساسی در جهت اعاده بنای قبور ائمه بقیع کار کنند تا همه جهانیان را از ضرورت اعاده بنای این قبور به سبب اهمیت آن آگاه کنند .

5- نوشتن مقاله و خبرنامه .
6- راه اندازی سایتهای اینترنتی جهانی .
7- برگزاری کنفرانسها و نشستهای بین المللی که به اعاده بنای قبور بقیع بپردازد.
8- راه انداختن شبکه های ماهواره ای .
9- راه انداختن راه پیمایی و تظاهرات اعتراض آمیز در روز 8 شوال در تمام جهان
10- نصب پلاکاردهای تسلیت و اعتراض
11- تجمع های اعتراض آمیز در مقابل مجامع بین المللی وسفارت های عربستان در سراسر جهان .

    با تشکر از : 
  ستاد مردمی بازسازی قبور ائمه بقیع
  گروه تحقیقاتی هیئت محبان الائمه مشهد