من به دکتر احمدی نژاد رای دادم چون ...

 

او ارباب ملت خود بود

 

او خادم همه ملتها بود

 

او برای ارزشها احترام قائل نبود

 

او به اعتقادات خود پایبند بود

 

او یک فراماسون غربزده بود

 

او یک ایرانی مسلمان بود

 

اومطیع نفس خود بود

 

او مطیع رهبر بود

 

او .....

 

او مهربان بود

 

او ذلیل بود

 

او عزیز بود

 

او یک روحانی نما بود

 

او یک عارف به تمام معنا بود

 

او انحصار طلب بود

 

او مردمی بود

 

او ترسو بود

 

او شجاع بود

به او رای دادم چون از خودش مایه گذاشت !!!

 

اين روزها احزاب، گروه ها و بسياري از طرف داران جناب مهندس مير حسين موسوي براي تبليغ وي از رنگ سبز بهره مي گيرند. در اين زمينه نكاتي شايان توجه است:

در کتاب شریف بحارالانوار از امیر المومنین علی علیه السلام درباره یاران دجال روایتی وجود دارد مبنی بر اینکه یکی از نشانه های اصحاب و یاران دجال ، علامت و یا پوششی سبز است که آن را نماد خود می دانند، با توجه به ماهیت فریبکار و حیله گر دجال باید گفت به احتمال زياد دجال و ياران وي، براي فريب مردم از اين نماد و نشانه اهل بيت (ع) استفاده خواهند كرد. و در روزهای قبل از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران دیدیم که در خيابان‌هاي ایران نماد یکی از احزاب که تئوریسین و رهبر آن نیز در اجلاس سالانه ماسونهای طراز اول دنیا ، یعنی بیلدربرگ (که نماد اصلی آنها هرم یک چشم است) شرکت میکند ، رنگ سبز بود ؛ شیوه زشت تبلیغاتی این حزب که شروع حرکت خود را دوم خرداد سال ۷۶ میدانند ، در تخریب ناجوانمردانه یکی از کاندیداها با اتهامات واهی و دروغ پراکنی های بی حساب ، پوششهای زننده  طرفداران این حزب و شعارهای اين سبز پوشان و  برخورد رهبران این حزب بعد از اعلام نتایج انتخابات و مواضع خطرناک آنان در زیر سئوال بردن سلامت انتخابات ، همچنین درگيريهاي خياباني كه اين سبزپوشان در اقصی نقاط  کشور به پا کردند که نتیجه آن ایجاد هرج و مرج و کشته شدن ده ها انسان بی گناه بود ما را وا میدارد تا شباهت‌هايي را بين آن‌چه در شهرها مي‌بينيم و دجال روایات مشاهده نماييم . 

استفاده از رنگ سبز در تبلیغات جریان منحرف شده دوم خرداد

استفاده از رنگ سبز در تبلیغات جریان منحرف شده دوم خرداد

براساس روايتي منسوب به امام علي(ع) بيشتر ياران «دجال» كه به جنگ و ستيز با حضرت ولي عصر(عج) خواهد پرداخت، از افراد ناصالح و آلوده خواهند بود و آنان شال و ردايي سبز رنگ بر سر و شانه هاي خود خواهند افكند: « الا و ان اكثر اشياعه... و اصحاب الطيالسة الخضر.» بحار الانوار، ج52، ۱۹۳ بسياري از ياران دجال كساني هستند كه شال  یا چیزهای سبز رنگ بر سر و شانه هاي خود افكنده اند.  هر چند طبق همان روايت ، اين مطلب بعد از ظهور امام زمان اتقاق مي‌افتد نه قبل از ظهور آن حضرت ضمن اینکه ياران دجال  (اصحاب الطيالسة) ظاهرا در ايران ظهور نمي‌كنند و یا از داخل ایران رهبری نمیشوند همانگونه که میبینیم تمام رسانه های خارج از کشور و دشمنان درجه یک اسلام به حمایت از اغتشاشات در ایران پرداختند و از مخالفت آقای موسوی با نتیجه انتخابات سالم ایران حمایت کردند.

سیل بی مهابای تهمتها و تخریبهایی که علیه یکی از کاندیداها که عملکرد قابل قبولی نیز در دوره فعالیت خود داشت با چه هدف صورت می گرفت ، صحنه‌هايي كه در روزهای انتخابات در خيابان‌ها و برخي مكان‌هاي استقبال و ستادهاي این حزب به وقوع پیوست با كدام يك از منطق و سيره و روش اهل بیت علیهم السلام قابل جمع بود ؟ درحالی که سران این حزب جمله "اميد فردا، فرزند زهرا" را يكي از شعارهاي خود انتخاب كرده بود ، چگونه حاضر شدند در نشريات خود شهادت مظلومانه مادر سادات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را "وفات"  بخوانند؟ آیا اهل سنت و تشیع در عرف از وفات یک گونه برداشت دارند ، براي جلب آراي چه كساني و به چه قیمتی از این لفظ استفاده  کردند ؟ سران این حزب به چه قیمتی لفظ آل مطهر رسول اکرم را از صلوات خود در صدا و سیما حذف  کردند ؟!

1- رنگ سبز نماد و نشانه سيادت و انتساب نامزد ياد شده به خاندان پيامبر گرامي اسلام(ع) است. طرفداران مهندس موسوي از اين راه مي خواهند نظر مردم را به سوي نامزد مورد نظر خويش جلب و براي وي كسب راي كنند، زيرا  گرايش مذهبي و علاقه و احترام مردم شريف ايران به اهل بيت پيامبر(ع) و خاندان عصمت و طهارت، حقيقتي آشكار و انكار ناپذير است. تا اينجا اشكال و ايرادي متوجه اين كار نيست، چنان كه در گذشته نيز در رقابت هاي انتخاباتي از ويژگي ها و تمايزهايي مانند سيادت، روحاني بودن، همراهي و مصاحبت با امام (ره)، زنداني سياسي بودن، جانبازي، ايثار گري، آزادگي،خانواده شهيد بودن و همانند آن استفاده مي شده است. اين مساله در صورتي كه صادقانه و همراه با اعتقاد راستين به اين ارزش ها باشد و در راستاي خدمت به اسلام، انقلاب، ايران و مردم باشد نه تنها امر ناپسندي نيست، بلكه مي تواند در كنار شايستگي ها و توانمندي هاي لازم ، عاملي براي علاقه مردم به مسئولان و همگرايي با آنان باشد.در باره جناب مهندس مير حسين موسوي نيز اين مساله صادق است. بدون ترديد وي از خانواده سادات ، منسوب به خاندان گرامي پيامبر اسلام(ع) و براي همه علاقه مندان به اهل بيت(ع) قابل احترام است و اين مساله مي تواند در نظر بخشي از راي دهندگان امتيازي براي گزينش وي باشد.

2-حساب آن دسته از طرفداران صادق، متدين و معتقد مهندس موسوي كه به آرمان هاي امام و انقلاب وفادارند نيز كاملا روشن و جداست و نبايد به آنان نيز به سبب استفاده از اين رنگ براي تبليغ كانديداي مورد نظرشان خرده گرفت. حال چنين كاري استفاده ابزاري از يك نماد ديني هست يا نه ، اساسا در صدد پرداختن به اين بعد قضيه نيستم.

3- نكته اصلي و اساسي، بهره برداري از اين مساله و رنگ سبز از سوي احزاب، گروه ها و كساني است كه بدون شك بخشي از آنان نه تنها اعتقاد درستي به اسلام، اهل بيت(ع) انقلاب، امام خميني(ع) و ارزش هاي ديني ندارند، بلكه افكار و انديشه ها، اظهارات، نوشته ها، موضع گيري ها ، مطالبات و عملكرد آنان نشان مي دهد كه آنان از همان آغاز با اسلام، انقلاب و آرمان هاي امام در تضاد بوده و يا دست كم در موارد زيادي به آن وفادار نمانده‌اند. چنين افرادي امروزه به روشني در ميان احزاب و گروه هايي مانند جبهه مشاركت، سازمان مجاهدين، جبهه ملي، نهضت آزادي ، سكولارهاي وطني، سلطنت طلب ها، دشمنان تابلودار انقلاب و مانند آنها ديده مي شود. كساني كه در دوران اصلاحات به صراحت از پايان پذيرفتن دوران امام خميني(ره) و به موزه سپرده شدن انديشه هاي وي سخن گفته و يا در برابرآن سكوتي حمايت آميز پيشه كردند در ميان همين گروه ها بوده و هستند. آنان بارها انديشه ها و ارزش هاي اسلامي را خشونت بار، ارتجاعي و كهنه خواندند ، دين را افيون توده ها و حكومت ها ناميدند، ائمه معصومين را به سخره گرفتند ، اصلي ترين انديشه امام راحل(ره) يعني نظريه ولايت فقيه را زير سئوال برده و به شدت دچار چالش كردند. همه اين موارد و مانند آن از سوي كساني انجام و يا مورد حمايت قرار گرفت كه امروزه بيرق سبز و سيادت را برافراشته ‌اند و در زير آن سينه مي زنند.

4- بسياري از كساني كه در سال هاي پس از انقلاب با استفاده از فرصت هاي پيش آمده و به جاي خدمت، به چپاول سرمايه هاي مردم پرداخته و خود، خانواده و اطرافيانشان به ثروت هاي افسانه اي دست يافتند ، هم اكنون هزينه هاي لازم براي تهيه شال، مچ بند، لباس ها، پوستر و پرچم هاي سبز و ديگر هزينه هاي ميلياردي را سخاوتمندانه تقبل كرده اند. آيا براستي آنان به رنگ سبز و سيادت و اهل بيت(ع) عقيده دارند؟ آيا براستي عملكرد آنان شباهتي به رفتار اهل بيت(ع) دارد؟

5- نگاهي گذرا به سخنان، تصاوير و فيلم هاي منتشر شده از همايش هاي انتخاباتي  نشان مي‌دهد كه بخش قابل توجهي از حاضران در آن همايش ها  به رنگ سبز و سيادت و ارزش هاي اهل بيت(ع) معتقد و پايبند نيستند! رقص و پايكوبي دختران و پسران آن چناني در حالي كه شال سبز بر سر و شانه هاي خود دارند ، چه تناسبي با سيادت و خاندان اهل بيت(ع) دارد؟

6- با توجه به نكات شماره 3 تا5، طبيعي است كه اين پرسش براي بسياري از مردم پديد آيد كه چرا افراد، گروه ها و احزابي با اين پيشينه، عملكرد و اعتقاد بيرق سبز برافراشته و در زير علم سبز سيادت  سينه مي زنند؟ بدون شك استفاده اين گروه ها، احزاب و افراد  از رنگ سبز و سيادت، فريب ، تزوير و نيرنگي بيش نيست. آنان در سخنان و تحليل هاي خود به صراحت گفته اندكه با توجه به گرايش هاي مذهبي و ديني مردم ايران ، فعلا ناگزير بايد براي رسيدن به اهداف خويش از راه دين و مذهب وارد شد.  دين و مذهب در شرايط فعلي براي بسياري از آنان نردباني بيش براي رسيدن به بام قدرت نيست.

 نگاهي به تاريخ اسلام نشان مي دهد كه استفاده نيرنگ بازانه از نمادها ، مقدسات و عواطف ديني مردم براي فريب افكار عمومي از سوي كساني كه كم ترين اعتقادي به آن نداشته‌اند، بدون سابقه و پيشينه نيست و در آينده نيز رخ خواهد داد. برافراشتن قرآن بر سر نيزه، علم كردن پيراهن عثمان، شعار بني عباس در طرفداري از اهل بيت(ع) و استفاده ياران دجال از شال ها و رداي سبز از اين نمونه اند:

الف- قرآن بر فراز نيزه ها : نمونه بارز مردم فريبي  و نيرنگ بازي با بهره گيري از نماد ها و مقدسات ديني، استفاده معاويه از قرآن كريم بود. مالك اشتر، فرمانده دلير سپاه علي(ع) در جنگ صفين، با در هم شكستن سپاه شام به نزديكي خيمه معاويه رسيده بود. جنگ سرنوشت سازترين لحظات خود را سپري مي كرد . هنگامي كه شاميان شكست خود را حتمي ديدند، با پيشنهاد عمرو بن عاص قرآن ها را بر سر نيزه ها بر افراشته و فرياد برآوردند كه بياييد از جنگ و خونريزي دست كشيده و كتاب خدا را در ميان خود حكم و داور قرا دهيم. اصرار امام علي(ع) و مالك اشتر بر ادامه جنگ و يكسره كردن كار دشمن بي فايده بود. نيرنگ شاميان كارگر افتاد. هر چه علي(ع) فرمود كه اين نيرنگ و فريبي بيش نيست ، معاويه اعتقادي به قرآن ندارد و تنها براي فريب شما و نجات خويش از مهلكه دست به چنين ترفند و شگردي زده است، ساده لوحان، ظاهربينان و مقدس نمايان سپاه باور نكردند. آنان با اين توجيه كه شاميان به حكميت قرآن تن داده اند و جنگ با آنان روا نيست، سرانجام علي(ع) را وادار به توقف جنگ و پذيرش حكميت كردند و در نهايت به دنبال حكميت، گروهي كه بعدها خوارج نام گرفتند، علي(ع) را به سبب پذيرش حكميت غير خدا كافر خوانده و به جنگ با وي پرداختند و سرانجام آن امام همام به دست يكي از افراد همين گروه  به شهادت رساند.

ب- پيراهن عثمان: هنگامي كه عثمان به دست مسلمانان كشته شد، اصحاب جنگ جمل و معاويه با سو استفاده از اين حادثه، مردم را فريب داده و به جنگ علي(ع) فرا خواندند. گزارش هاي معتبر تاريخي نشان مي دهد كه امام علي(ع) در زمان محاصره خليفه سوم از سوي قيام كنندگان، براي وي و خانواده اش آب و آذوقه فرستاد، ولي در مقابل، معاويه هنگامي كه در خواست كمك از سوي عثمان را دريافت كرد، عمدا به قدري تامل و درنگ كرد تا اينكه وي كشته شد. در پي اين حادثه معاويه و اصحاب جنگ جمل به بهانه خون خواهي خليفه مسلمانان به جنگ با امام علي(ع) و خليفه منتخب مردم پرداختند، در حالي كه آن حضرت كوچكترين نقشي در كشته شدن عثمان نداشت. اصحاب جمل پيراهن خونين عثمان را علم كرده و مردم را به خون خواهي خليفه مظلوم و مقتول فرا مي‌خواندند، در حالي كه برخي از سران آنها در زمان حيات عثمان بد ترين توهين ها را به وي روا داشته و خواستار قتل وي شده بودند.  بني اميه و اصحاب جنگ جمل هرگز به راستي در صدد خون خواهي عثمان نبودند، بلكه آنان براي حفظ امتيازات و موقعيت سياسي و اجتماعي خويش كه با سركار آمدن حضرت علي(ع) شديدا به خطر افتاده بود، با وي در افتاده بودند و خون خواهي عثمان و علم كردن پيراهن وي فقط دست آويزي براي فريب مردم و تحريك عواطف ديني آنان در راستاي مقاصدشان بود. با توجه به چنين استفاده فريبكارانه و نيرنگ بازانه است كه بعد از اين حادثه، داستان علم شدن پيراهن عثمان تبديل به يك ضرب المثل شد. هنگامي كه كسي موضوعي را صرفا براي سو استفاده كردن و فريب مردم مطرح كرده و علم نمايد، گفته مي شود كه پيراهن عثمان شده است.

ج- شعار طرفداري از اهل بيت(ع): نمونه سوم  بهره گيري بني عباس از علاقه و اعتقاد مردم به اهل بيت پيامبر اسلام بود. آنان كه از جايگاه خاندان رسول خدا در ميان مردم به ويژه ايرانيان آگاه بودند، با شعار طرفداري از اهل بيت پيامبر(ص) ، به حاكميت رساندن و گرفتن حق غصب شده آنان بر ضد خلفا و حاكمان بني اميه قيام كردند. در اين ميان شعار ابو مسلم خراساني در طرفداري از اهل بيت(ع)  و فراخوان مردم به قيام عليه بني اميه مشهور است. آنان با بهره گيري از  چنين ترفندي توانستند مردم را به دور خويش جمع كرده و سرانجام حكومت بني اميه را ساقط كنند. ولي تاريخ به خوبي نشان داده است كه طرفداري از اهل بيت و به حكومت رساندن آنان شعار و ابزاري جز براي تحريك عواطف ديني مردم نبود و هنگامي كه بني عباس به حاكميت رسيدند، رفتاري به مراتب خشن‌تري را نسبت به امامان‌اهل بيت(ع) و شيعيان آنها در پيش گرفتند.

د- ياران دجال : مجددا یاد آور میشویم که براساس روايتي منسوب به امام علي(ع) بيشتر ياران «دجال» كه به جنگ و ستيز با حضرت ولي عصر(عج) خواهد پرداخت، از افراد ناصالح و آلوده خواهند بود و آنان شال و ردايي سبز رنگ بر سر و شانه هاي خود خواهند افكند:

« الا و ان اكثر اشياعه... و اصحاب الطيالسة الخضر.» بحار الانوار، ج52، ۱۹۳

بسياري از ياران دجال كساني هستند كه شال سبز بر سر و شانه هاي خود افكنده اند.

به احتمال زياد دجال و ياران وي ، براي فريب مردم از اين نماد و نشانه اهل بيت (ع) استفاده خواهند كرد.

نكته پاياني اين كه قطعا نمي توان جناب مهندس مير حسين موسوي و آن دسته از طرفداران صادق و متدين وي  را به معاويه، اصحاب جمل، بني عباس، دجال  و ياران آنان تشبيه وتطبيق  كرد، اما سوء استفاده از رنگ سبز و نماد سيادت از سوي احزاب، گروه ها و افراد غير معتقد به دين، مكتب و خاندان اهل بيت(ع) وانديشه ها و آرمان هاي امام راحل دقيقا همان نيرنگ و فريبي است كه به نمونه هايي از آن اشاره شد.