این روزها بسیار سخن از فتنه می رود و مراد از فتنه وقایعی است که برای  امتحان و ابتلای افراد است تا حق از باطل جدا شود. عبور و گذر از فتنه بسیار سخت و ظریف و دقیق است و تنها کسانی از این ورطه نجات می یابند که دلهایشان به نور حق روشن شده باشد و پیامبران الهی و پیامبر گرامی اسلام به قوم خود در مورد فتنه هشدار داده اند و کیفیت خروج از فتنه و در حدیثی از رسول گرامی اسلام در خصوص خلاصی از فتنه آمده است که در هنگام فتنه به کتاب خدا تمسک بجویید و از آن کمک بگیرید زیرا در آن اخبار و سرنوشت کسانی که قبل از شما بودند آمده است و سرنوشت کسانی که بعد از آنها آمدند و کسی که به غیر از قران تمسک جوید و طلب هدایت کند ، گمراه می شود و قران ریسمان محکم و راه مستقیم است و با کثرت قرائت کهنه و قدیمی نمی شود و علماء از آن سیراب نمی شوند و شگفتیهای آن پایان نمی پذیرد ...

ذكر رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) الفتنة يوماً فقلنا: "يا رسول الله كيف الخلاص منها؟" فقال (صلى الله عليه وآله وسلم): "بكتاب الله، فيه نبأ من كان قبلكم، ونبأ من كان بعدكم، وحكم ما كان بينكم، وهو الفصل وليس بالهزل، ما تركه جبار إلاّ قصم الله ظهره، ومن طلب الهداية بغير القرآن ضل، وهو الحبل المتين والذكر الحكيم والصراط المستقيم، وهو الذي لا تلبس على الألسن، ولا يخلق من كثرة القراءة، ولا تشبع منه العلماء، ولا تنقضي عجائبه."
مستدرك الوسائل ج4 ص239 باب2 ح4595 .
و در حدیثی دیگر آمده است : هنگامیکه فتنه همانند شبی تاریک و سیاه بر شما واقع شد، و حقایق را پوشاند ، پس بر شما است که به قرآن تمسک جویید.

وعن أبي عبد الله (عليه السلام)، عن آبائه (عليهم السلام) قال: "قال رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم): إذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم، فعليكم بالقرآن، فانه شافع مشفع، وما حل مصدق، ومن جعله أمامه قاده إلى الجنة، ومن جعله خلفه ساقه إلى النار، وهو الدليل على خير سبيل، وهو كتاب فيه تفصيل وبيان وتحصيل، وهو الفصل ليس بالهزل، وله ظهر وبطن، فظاهره حكم، وباطنه علم، ظاهره أنيق، وباطنه عميق، له نجوم وعلى نجومه نجوم، لا تحصى عجائبه، ولا تبلى غرائبه، مصابيح الهدى ومنار الحكمة، ودليل على المعرفي لمن عرف الصفى، فليجل جال بصره، وليبلغ الصفى نظره، ينج من عطب، ويتخلص من نشب، فان التفكر حياة قلب البصير، كما يمشي المستنير في الظلمات بالنور، فعليكم بحسن التخلص وقلة التربص."
وسائل الشيعة ج4 ص 828 ب3 ح3 والأصول ص590 .

 

مقام معظم رهبری در خصوص وقایع اخیر فرمودند که این جریانات فتنه بود یعنی یک امتحان و ابتلای الهی که در این مقطع باعث شد خالص از ناخالص جدا شود و خطوط افرادی که سالها در دامان انقلاب رشد کرده و بالیدند و به این مرحله رسیدند نمایان گردد و رهپویان واقعی خط امام از دروغگویان و خدعه کنندگان جدا گردند. ابتلا به فتنه بسیار سخت است زیرا در هنگام فتنه حق و باطل به نحوی آمیخته می شوند که تشخیص آنها از هم ممکن نیست. بسیاری در این مسیر به بیراهه می روند و بسیاری مثل طلحه و زبیر و دیگر صحابه که سالها در جوار پیامبر (ص) بودند، یکباره بینش و بصیرت خود را از دست داده و در مقابل ولی امر مسلمین می ایستند .   

با کمی تدبر و تفکر در آیات و مفاهیم قرآن می توان در این زمان حق و باطل را تشخیص به شرط آنکه قلب ما برای پذیرش حقیقت آماده باشد و باور داشته باشیم که قرآن کتاب هدایت برای همه انسانها و همه دورانهاست و مختص زمانی خاص نیست .

شاید درک بسیاری از آیات قرآن برای ما سخت باشد و نیاز به تفسیر  داشته باشد . این واقعیتی است که آیات قرآن به لحاظ درک و فهم بشر سه دسته اند  . و مولا علی بن ابیطالب علیه السلام می فرمایند:

 ثم أن الله جلّ ذكره.. قسّم كلامه ثلاثة أقسام: فجعل قسماً منه يعرفه العالم والجاهل، وقسماً لا يعرفه إلا من صفا ذهنه ولطف حسه وصحّ تمييزه ممن شرح الله صدره للإسلام، وقسماً لا يعرفه إلا الله وأمناؤه الراسخون في العلم..

و امام زین العابدین علیه السلام می فرمایند:

كتاب الله عز وجل على أربعة أشياء: على العبارة، والإشارة، واللطائف، والحقائق، فالعبارة للعوام، والإشارة للخواص، واللطائف للأولياء، والحقائق للأنبياء.

در اینجا برخی از آیات قرآن در باره منافقان و سیره و عاقبت آنها وجود دارد که درک و فهم آن سخت نیست و هر انسان منصف و عاقلی با دیدن جریانات اخیر و خصوصا دو راهپیمایی عظیم 9 دیماه و 22 بهمن می تواند مصادیق منافق را از مومن و حق را از باطل از بین آیات پیدا کند.

سوره بقره :

وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ «8» يُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ «9» فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ «10» وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ «11» أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـكِن لاَّ يَشْعُرُونَ «12» وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَـكِن لاَّ يَعْلَمُونَ «13» وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَكْمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ «14» اللّهُ يَسْتَهْزِىءُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ «15» أُوْلَـئِكَ الَّذِينَ اشْتَرُوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ «16»مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لاَّ يُبْصِرُونَ «17» صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَرْجِعُونَ «18» أَوْ كَصَيِّبٍ مِّنَ السَّمَاء فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصْابِعَهُمْ فِي آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ واللّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ «19» يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ كُلَّمَا أَضَاء لَهُم مَّشَوْاْ فِيهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُواْ وَلَوْ شَاء اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّه عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌَ «

 گروهى از مردم [ كه اهل نفاق اند ] مي  گويند : ما به خدا و روز قيامت ايمان آورديم ، در حالى كه آنان مؤمن نيستند . « 8» [ به گمان باطلشان ] مي خواهند خدا و اهل ايمان را فريب دهند ، در حالى كه جز خودشان را فريب نمي  دهند ، ولى [ اين حقيقت را ] درك نمي  كنند . « 9» در دلِ آنان بيمارىِ [ سختى از نفاق ] است ، پس خدا به كيفرِ نفاقشان بر بيماريشان افزود ، و براى آنان در برابر آنچه همواره دروغ مي  گفتند ، عذابى دردناك است . « 10» چون به آنان گويند : در زمين فساد نكنيد ، مي  گويند : فقط ما اصلاح گريم ! « 11» آگاه باشيد ! يقيناً خود آنان فسادگرند ، ولى درك نمي  كنند . « 12» چون به آنان گويند : ايمان آوريد چنان كه ديگر مردم ايمان آوردند مي  گويند : آيا ما هم مانند سبك مغزان ايمان آوريم ؟ ! آگاه باشيد ! قطعاً اينان خود سبك مغزند ، ولى [ از شدت كوردلى به اين حقيقت ] آگاه نيستند . « 13» و هنگامي كه با اهل ايمان ديدار كنند ، گويند : ما ايمان آورديم و چون با شيطان هايشان [ كه سرانِ شرك و كفرند ] خلوت گزينند ، گويند : بدون شك ما با شماييم ، جز اين نيست كه ما [ با تظاهر به ايمان ] آنان را مسخره مي  كنيم . « 14» خدا آنان را [ به كيفر اين كار منافقانه در دنيا و آخرت ] عذاب خواهد كرد ، و آنان را در سركشى وتجاوزشان مهلت مي  دهد [ تا در گمراهى شان ] سرگردان وحيران بمانند . « 15» آنان كسانى هستند كه گمراهى را به جاى هدايت خريدند ، پس تجارتشان سود نكرد و از راه يافتگان [ به سوى حق ] نبودند . « 16»

سرگذشت آنان مانند كسانى است كه [ در شب بسيار تاريك بيابان ] آتشى افروختند [ تا در پرتو آن خود را از خطر نجات دهند ] ، چون آتش پيرامونشان را روشن ساخت ، خدا [ به وسيله توفانى سهمگين ] نورشان را خاموش كرد و آنان را در تاريكى هايى كه مطلقاً نمي  ديدند واگذاشت. « 17»  كر و لال و كورند، به اين سبب آنان [ از گمراهى و ضلالت به سوى هدايت و حقيقت ] بازنمي  گردند . « 18» يا [ سرگذشت آنان ]سرگذشتِ [ دچار شدگان به ] رگبارى شديد از آسمان است كه در آن تاريكى ها و رعد و برقى است ، [ آنان ] انگشتانشان را از [ صداىِ هولناكِ ] صاعقه ها به خاطر بيم مرگ در گوش هايشان مي  گذارند [ در حالى كه راه گريزى از مرگ براى آنان نيست ] و خدا به كافرانْ احاطه [ همه جانبه ] دارد . « 19» نزديك است كه آن برقِ [ بسيار رخشنده ، روشنىِ ] چشم هاى آنان را بربايد ; زمانى كه آنان را روشنى دهد ، در آن روشنى راه مي  روند و چون محيط را بر آنان تاريك كند ، مي  ايستند و اگر خدا مي  خواست [ شنوايىِ ] گوش و [ بينايىِ ] چشم آنان را نابود مي  كرد ; زيرا خدا بر هر كارى تواناست . « 20»

اگر در وقایع اخیر خوب دقت کنیم می بینیم که پس از دستگیری تعدادی از فتنه گران و اعترافاتشان به اینکه خود نیز از ابتدا می دانستند که توهم تقلب ، دروغی بیش نیست و امکان تقلب به این گستردگی وجود نداشته و اهداف پشت پرده دیگری وجود داشته ، بتدریج ارتباط اینها با غرب و سرویسهای جاسوسی غربی آشکار می شود و هدف اصلی آنها که تغییر نظام و حذف اسلام و ولی فقیه و سپردن مملکت به دست بیگانان است، بر ملا می گردد و چهره ای که سی سال آن را نهفته بودند ، یک باره در ظرف چند ماه آشکار می گردد ، جزوه های آموزشی نحوه بر اندازی از دفاترشان بیرون می آید  و عده ای در این بین مثل لشگر شکست خورده به غرب و انگلیس پناه می برندو از ترس محاکمه و رسوایی حاضر به بازگشت  و عده ای دیگر در داخل و خارج به جان هم افتاده و تقصیر ها را به گردن هم می اندازند و ... و عجیب تر اینکه تفاصیل اعمال و رفتار و خصوصیات و اهداف اینها به روشنی در قرآن آمده است، به دنبال اینها ، و بنا بر وعده قرآن به اینها مهلت داده می شود تا در طغیان خود فرو روند و روز به روز چهره کریه آنها بیشتر بر مردم آشکار گردد ، تا جایی که سران این فتنه ، کسانی که سالها در دامان انقلاب بوده و خود را یار امام( ره ) می دانند ، چنان منفور  ملت می گردند که حتی جرات حضور در میان مردم را پیدا نمی کنند و بطوریکه حتی طرفدارانشان نیز نمی توانند آنها را از خشم ملت حفظ و حمایت نمایند...
قرآن کریم در وصف منافقان می فرماید هر چند این ( منافقان) می گویند به خدا و روز آخرت ایمان دارند اما دروغ می گویند و ایمان ندارند و می پندارند که با خداو خلق خدا خدعه می کنند در حالیکه با نفس خود خدعه می کنند و خود نیز درک نمیکنند به عبارت دیگر  دروغ و حیله و نیرنگ صفت اینهاست. اینها در دلهایشان مرض است و خداوند هم بر مرض آنها می افزاید.

سپس می فرماید اگر بگویید در زمین فساد نکنید می گویند ما اصلاح طلب هستیم!در حالی که مفسدند و خودشان هم خبر ندارند .  اگر بگویید همانند سایر مردم ایمان بیاورید می گویند مثل مردم نادان و سفیه عمل کنیم؟ یعنی خود و اطافیانشان را عقل کل و دانا و خواص و ذخیره انقلاب و نخست وزیر امام و رئیس مجلس سابق و یار امام ! دانسته و باقی مردم را عوام و نادان می دانند و پیروی آنها از حق  و ولایت  را از روی سفاهت و نادانی و جهل میخوانند در حالیکه خداوند می فرماید اینها خود نادان و سفیه هستند .

صفت دیگر این منافقان بنابر آیات قرآن این است که زمانی که با شما هستند می گویند ما طرفدار ملت و رهبر و مردم هستیم و زمانی که با شیاطین خود در انگلیس و آمریکا و فرانسه و .... خلوت می کنند می گویند ما مردم را به مسخره گرفته ایم و ما با شما شیاطین هستیم . از شیاطین آمریکا و غرب طلب حمایت می کنند و به آنها وعده می دهند ... غافل از اینکه دست خدا بالاتر از همه دستهاست و این خداوند است که انها را به سخره گرفته و به آنها مهلت میدهد تا در لجنزار طغیان خود ، بیشتر فرو روند و آبرویشان نزد ملت ریخته شود و ابهت و حرمتشان در نظر مردم عوام شکسته شود تا جایی که مردم حماسه 9 دی را رقم بزنند و طوفان 22 بهمن را بیافرینند.

اینها کسانی هستند که گمراهی را خریدند و هدایت را فروختند ، در تجارتی که سودی برایشان نداشت . چندین میلیارد سرمایه کردند برخی از جیب ملت! و برخی دلارهای آمریکایی و انگلیسی و سعودی و سایر کشورهای عربی! ولی سودی نداشت و ریالی برداشت نکردند! زیرا خدا وعده داده که تجارت اینها سودی نخواهد داشت.

در ادامه خداوند می فرماید: مثال این منافقان همانند کسی است که آتشی بیفروزد و به آن خوش باشد. مثل فتنه گرانی که خوشحال بودند که بعد از انتخابات آتش فتنه را در جان مردم روشن کردند و با تظاهرات های چند صد نفری و برپایی آتش در اینجا و آنجا خواستند تا نور حق و حقیقت و خورشد ولایت را خاموش سازند و درست هنگامی که فکر می کردند شعله های آتش آنها شروع به گسترش نموده و دود آن در فضا بلند شده!!! خداوند با نور خود آتش آنها را خاموش و آنها را در ظلمت و تاریکی قرار داد . اوج طغیان و حرمت شکنی منافقان در عاشورا بود و پس از آن هنگامی که آخرین برگ توت از عورتشان ساقط شد و حرمت عزاداری ابا عبدالله را شکستند ، مردم در قیام و حمایت از حق درنگ نکرده و حماسه 9 دی را آفریند ، حماسه ای که آتش فتنه اینها را خاموش کرد و در 22 بهمن نیز خاکسترهایشان را به زباله دان تاریخ ریختند تا برای نسلهای بعدی نیز درس عبرتی باشد.

و اما شاه بیت این آیات این است که منافقان کر و کور و لال هستند و هرگز از راه خود باز نمی گردند و علت آن نیز مشخص است زیرا خود می دانند که چکار می کنند و از افعال و اعمال خود غافل نیستند و با نقشه و طرح با مومنین خدعه می کنند و نمی خواهند از اشتباه خود دست بکشند و لذا خداوند آنها را هدایت نمی کند و قلبشان مریض می ماند.

خداوند اینها را در آیات بعدی مثال میزند به کسی که در زیر باران رحمت حق قرار دارد ، بارانی همراه با رعد و برق و مراد از رعد صوت حق است و  برق نور حق و حقیقت می باشد اما این منافقان از ترس انگشت در گوش خود فرو میکنند تا رعد حق را نشنوند و ترس آنها از مرگ است یعنی شنیدن حق برای آنان مساوی مرگ است. نه اینکه کر باشند بلکه به عمد گوش خود را می گیرند که نشوند. آیا سران فتنه تا کنون اعترافات همکارانشان در توهم تقلب را نشنیدند؟ آیا فریاد های محکومیت مردم را در شان خود نشنیدند؟ اینها در حالیکه هر جا میروند طرد می شوند باز هم بیانیه و اطلاعیه و شعار میدهند و نیز بهانه به دست دشمنان. خداوند می فرماید مثل اینها مثل کسی است که در زیر نور حق قرار  دارند و نزدیک است از شدت وضوح نور حق و ولایت کور شوند، یعنی اینها در تاریکی نیستند و مسیر را می دانند . اینها سی سال است که در زیر نور حق و ولایت راه رفته اند اما وقتی در تاریکی فتنه قرار میگیرند می ایستند یعنی از گفتن سخن حق باز می ایستند و سکوت میکنند  و اگر خداوند می خواست چشم و گوش آنها را با قدرت خود نابود می کرد یعنی اینها هم چشم دارند و هم گوش هم می بینند و هم می شنوند اما چون منافقند تظاهر می کنند که نمی شنوند و نمی بینند. حضور دهها میلیونی مردم  را می بینند و سکوت می کنند و راه خود را از راه دشمنان جدا نمی کنند و از افعال و اعمال خود اظهار پشیمانی نکرده و باز نمی گردند.

 اما در خصوص حق و باطل نیز خداوند می فرماید:

 أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رَّابِياً وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الأَمْثَال ( رعد 19)

خدا از آسمان آبى نازل كرد كه در هر درّه و رودى به اندازه گنجايش و وسعتش [ سيلابى ] جارى شد ، سپس سيلاب ، كفى پُف كرده را به روى خود حمل كرد ، و نيز از فلزاتى كه براى به دست آوردن زينت و زيور يا كالا و متاع ، آتش بر آن مي  افروزند ، كفى پُف كرده مانند سيلاب بر مي  آيد ; اين گونه خدا حق و باطل را [ به امور محسوس ] مَثَل مي  زند . اما آن كفِ [ روى سيل و روى فلز گداخته در حالى كه كنارى رفته ] به حالتى متلاشى شده از ميان مي  رود ، و اما آنچه [ چون آب و فلز خالص ] به مردم سود مي  رساند ، در زمين مي  ماند . خدا مَثَل ها را اين گونه بيان مي  كند [ تا مردم در همه امور حق را از باطل بشناسند . « 17

 آری خداوند سیل بشری و اقیانوس ملت را جاری کرد و این سیل بشری در مسیر خود هم آب را حمل می کرد و هم کف و ناخالصی ها ، همه نوع و همه رقم مردم در این سیل بودند درست مثل فلزات گرانبهایی که برای درست کردن زینت گداخته می شوند و کف و ناخالصی از آن جدا می شود و سپس با گذشت زمان این سیل وقتی آرام می گیرد ، کف و ناخالصی به سطح می آید و به کناری می رود و متلاشی می شود اما آنچه برای مردم منفعت دارد نظیر آب خالص و فلز گرانبها ، در زمین باقی می ماند و  به مردم سود می رساند .

اما مثال دیگر خداوند در باره حق و باطل و اهل آنها در این آیات است :

أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء

تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ

وَمَثلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ

يُثَبِّتُ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللّهُ مَا يَشَاء «27

سوره ابراهیم آیات 24-27

 آيا ندانستى كه خدا چگونه مثلى زده است ؟ كلمه پاك [ كه اعتقاد واقعى به توحيد است ] مانند درخت پاك است ، ريشه اش استوار و پابرجا و شاخه اش در آسمان است . ميوه اش را به اجازه پروردگارش در هر زمانى مي  دهد . و خدا مَثَل ها را براى مردم مي  زند تا متذكّر حقايق شوند . « 25» و مَثَل كلمه ناپاك [ كه عقايد باطل و بى پايه است ] مانند درخت ناپاك است كه از زمين ريشه كن شده و هيچ قرار و ثباتى ندارد . « 26» خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد و ايمانشان در زندگى دنيا و آخرت ثابت قدم و پابرجا مي  دارد ، و خدا ستمكاران [ به آياتش ] را [ به علت لجاجت و عنادشان ] گمراه مي  كند ، و خدا هر چه بخواهد [ بر اساس حكمتش ] انجام مي دهد .

 

کلمه نتیجه فکر و اندیشه است و فکر و اندیشه پاک همانند درخت طیبه است که ریشه دار است و به ثمر می نشیند و به امر حق هر زمان میوه ها و ثمره های پاک خود را آشکار می کند و اندیشه و فکر ناپاک مثل درخت خبیثه است که ریشه کن شده و هیچ قرار و ثباتی ندارد. آیا دیدن حرکت و جنبشی که علیرغم همه حمایهای غربی و شیطان بزرگ و صرف اینهمه مال و تبلیغات و حمایت شبکه های تبلیغاتی غربی ، فقط چند ماه دوام آورد در این آیات و تعابیر به حق بیشتر نزدیک است یا باطل؟ آیا پیروی از مقام معظم رهبری و مقام عظمای ولایت مایه نجات ما نبوده است؟ بیاد بیاوریم کلام امام بزرگوارمان را که فرمود پیرو ولایت فقیه باشید تا آسیبی به این مملکت نرسد.

و در خاتمه باز هم کلامی دیگر از قرآن را بیاوریم و این راز را فقط به اهل حق بگو:

 "آلا إن حزب الله هم الغالبون"

و این رمز پیروزی مومنان است . هیچ حزبی غالب و پیروز نخواهد بود الا حزب الله ... حزبهای رنگی را واگذار ...