اين روزها همة رسانه‌ها از جنگ نرم مي‌گويند، مصاديقش را جست‌وجو مي‌كنند، انگشت به اين سو و آن سو دراز مي‌كنند. برخي سازمان‌ها و نهادها نيز براي تشريح و تبيين اين جنگ نرم سمينار و همايش برپا مي‌كنند. با اين همه شايد براي بسياري از مردم اين نحوه از جنگ، يعني جنگ نرم ناشناخته مانده باشد. حتّي ممكن است با مقايسة ميان نرم و سخت، جنگ نرم را چيزي مثل جنگ بدون استفاده از سلاح گرم مثل مسلسل و تير بار و تانك فرض كنند.

 
 
 در اين مجال اندك هم، بنده قصد تشريح اين جنگ و بيان سابقه و لاحقه و صورت‌هاي عملي‌اش را ندارم. همين اندازه عرض كنم: برخلاف جنگ رويارو، ميداني و با سلاح آشكار كه مهاجمين به قصد براندازي يك دولت يا نظامي خود را بدان درگير مي‌سازند و نيروها، سلاح و سرماية خود را تا دسترسي به نتيجة مفروض و مطلوب در كار وارد مي‌سازند.

در شيوة پيچيدة جنگ نرم، مهاجمين، از همة امكانات و مقدورات و حتّي نيروهاي حريف عليه خودش بهره مي‌جويند. از زمين و صحنة حريف بهره مي‌برند، يعني جنگ را در خانة حريف برپا مي‌كنند. از نيروهاي عوامل انساني حريف به جاي سربازان خود استفاده مي‌كنند و بالاخره با بهره‌گيري از امكانات سخت و نرم حريف استفاده مي‌كنند تا عمليات «براندازي از درون» اتّفاق بيفتد. در اين حالت، انگشت اتّهام به سوي عامل بيروني دراز نمي‌شود در حالي كه همة عمليات مربوط به طرّاحي استراتژي، مديريت ميادين، چينش نيروها و هدايت عمليات تماماً توسط عامل بيروني اتّفاق مي‌افتد، در حالي كه خود را بي‌طرف و بي‌گناه جلوه مي‌دهد.

شايد مي‌پرسيد چگونه جماعتي براي خصم و به سود خصم عمل مي‌كنند؟ اينان، قبل از آنكه نقش عامل اجرايي را ايفا كنند، طيّ يك جريان تدريجي عمدتاً فرهنگي و سياسي، مهيّا شده‌اند. چه بسا كه بسياري از آنها از عمليات خود به نيابت از طرّاحي خصم اصلي بي‌خبر باشند. البتّه اين موضوع شامل پياده نظام بي‌خبر و بي‌تحليل و اطّلاع مي‌شود.

عرض كردم طيّ يك جريان تدريجي فرهنگي و عمليّات اجتماعي سياسي اين اتّفاق مي‌افتد.

3. هر قومي بي‌آنكه بداند در چند جغرافياي تو در تو و حلقه‌اي مادّي و فرهنگي قرار دارد و در ميان آنها مشي مي‌كند.

هر حلقه‌اي مشخّصات و عرض و طولي دارد. مشخّص‌ترينش جغرافياي خاكي است. يك ميليون و ششصد و پنجاه هزار كيلومتر مربع خاك كه با سيم خاردار و موانع مختلف طبيعي محصور شده است.

در جنگ سخت اين جغرافيا مورد هجوم واقع مي‌شود. مرزداران هر سرزمين حافظ اين جغرافيا هستند. مرزهاي عقيدتي و فكري، مرزهاي فرهنگي و اخلاقي حلقه‌هاي ديگري هستند كه اقوام در ميانش به سر مي‌برند.

بسيارند اقوامي كه جغرافياي خاكي و طبيعي‌شان سالم و درست نخورده مانده و قوّت دارد، امّا در ميادين بعدي زمين خورده و شكست خورده‌اند، را داده‌اند.

وقتي حارسان و مرزداران عقيدتي، فرهنگي و بالاخره سياسي اجتماعي غفلت كنند. ممكن است يك قوم پيش از آنكه در ميدان جنگي سخت و داغ شكست را تجربه كند در ميدان ديگري شكست خورده و بالاخره، جغرافياي خاكي را هم از دست داده باشد.

4. به خاطر بياوريد كه ايران، به دليل تاريخ بلند، وجود مردان مرد در ميادين اعتقادي و فرهنگي، غيرت عمومي ساكنانش كه در وقت خطر با سينة چاك و سلاح در ميدان حاضر مي‌شوند، هيچ گاه مستعمره نبوده. حتّي طيّ دويست سال سخت كه عموم كشورهاي آسيايي و آفريقايي مستعمرة انگليس، فرانسه، آلمان، پرتقال و آمريكا و هلند شدند.

درك اين مهم باعث بوده تا طيّ دو قرن اخير، (به جز چند مورد و از جمله همة سال‌هاي دفاع مقدّس) همة فرهنگ دشمن غربي عليه ايران شيعي غالب به هجمة نظامي باشد.
 
قاجار و پهلوي سال‌ها به نيابت از طرف غرب هر چه خواستند كردند. جريان‌هاي ماسوني متعلّق به همين دورانند. فرقه‌هاي مهمّ شبه مذهبي مانند بهائيت هم متعلّق به همين دور‌ه‌اند و بسياري از درگيري‌ها كه در آن بسياي به نام و عنوان مذاهب حتّي اسلامي رودرروي هم ايستادند.

نكتة مهم اين است كه در جملة اين ماجراها، شيعه خانة ايران و جان تفكّر و فرهنگ اين سرزمين مورد هجمه و هدف قرار گرفت. از اينجاست كه عرض مي‌كنم، جنگ نرم با در نورديدن مرزهاي فرهنگي، با ايجاد تشكيك و ترديد در باورها، شبهه‌افكني، اتّهام افتراء، جان‌ها و مغزها را مورد هجمه قرار داده و از ميانشان پياده نظام خود را فراهم مي‌آورد. اين پياده نظام در فاز بعد وارد فعّاليت سياسي مي‌شود و به اميد تصاحب مسندها، مرزهاي سياسي را درنورديده و طيّ طرحي جامع، به جاي خصم سوگيري ويژه‌اي را القاء مي‌كند تا به نتيجة مطلوب خود برسد.
 
مي‌بينيد كه اين شيوه از جنگيدن سابقه داشته و تنها در اين دوران تجربه نشده است. شايد يكي از صورت‌هاي كامل آن را در ال تجربه باشيم و البتّه تمام هم نخواهد شد، مگر آنكه بخواهيم با دست خود همة ميادين را تقديم خصم يهودي زاده كنيم.

بمباران فكري و فرهنگي هيچ گاه خاتمه نيافته است. در هر زمان و از هر كجا كه فروكش كند از جايي ديگر سر بر مي‌آورد.
همواره در ميان اقوام مرداني هستند كه با تكيه «بر اهواء و مطامع» مهيّاي قبول نمايندگي از سوي خصم و عمل به نفع او باشند. حضرت رسول اكرم(ص) دربارة فتنه‌هاي آخرالزّماني مي‌فرمايند.

«به ناگزير فتنه‌اي پديد خواهد آمد كه هرگاه در نقطه‌اي آرامش پيدا كند، در نقطه‌اي ديگر ناآرامي شروع مي‌شود...»
منتخب الاثر / ص 451
 
فعاليت‌هاي تبليغاتي فرقه‌اي كه اين روزها بازارش در كشور داغ است، وظيفة آشكار، آماده‌سازي و تربيت پياده نظام جنگ نرم را عهده‌دار است.

اخيراً مبلّغان مسيحي از شيوه‌هاي جديدي براي تبليغ مرام خود در سطح كشور بهره مي‌جويند. آنها، به عنوان رانندة تاكسي، مسافران را جابه‌جا مي‌كنند و در طيّ مسير با گشودن باب گفت‌وگو سخن را به مسيحيت مي‌كشند و با ظرافتي خاص مسافران خام را جلب و جذب مي‌كنند و دست آخر يك جلد «انجيل» نيز به آنها هديه مي‌كنند. حتّي آنها با راه‌اندازي كليساهاي خانگي اقدام به تعليم مي‌كنند. اگرچه از يك سال قبل اين شيوه‌ جاري شده طيّ ماه‌هاي اخير رواجي دو چندان پيدا كرده است.

اين حركت بي‌ارتباط با توزيع گستردة انجيل و فيلم‌هاي تبليغاتي مسيحيت كه عمدتاً در مناطق شمالي و مرزي انجام مي‌شود، نيست. اين انجيل‌ها در سال 2007 در كشور انگلستان به چاپ رسيده. گويا توزيع اين بسته‌ها از درون همان كيساهاي خانگي و تاكسي‌ها انجام مي‌شود.

چنانچه از ائتلاف صليب و صهيون غفلت نورزيم و منشأ اين همه دسيسه عليه شيعه خانة امام زمان(ع) را واحد بدانيم، در خواهيم يافت كه چرا بهائيان نيز در عرصة مختلف و به قصد محكم كردن جاي پاي خود وارد شده‌اند. طيّ ماه‌هاي اخير اين جماعت در مازندران و شهرهاي بابل، ساري و نوشهر فعّاليت گسترده داشتند. اهداي كتب و فيلم در كنار تشكيل جلسات و برنامه‌هاي تفريحي در زمرة شيوه‌هاي تكراري اين جماعت براي جذب مردم بوده است.

اين جريانات، اعم از مسيحي، بهائي، وهابي و شيطان‌پرست در ابتدا و انتها به يك مركز پيوند مي‌خورند. ورود مفتي‌هاي وهابي براي تبليغ و در پوشش اصناف در حاشية شهرها و از جمله شهر تهران و برپايي جلسات خانگي و حتّي وعدة كمك‌هاي مالي مگر مقصدي جز فريب، بسط شبهه، ايجاد تشكيك و بالاخره بسط زمينه‌هاي جنگ نرم گسترده‌تر را دنبال مي‌كند؟
 
خلل در بناي اعتقادي و فرهنگي مردم از هر سو كه اتّفاق بيفتد، در صورتي كه مسدود نشود در دراز مدّت كارگر مي‌افتد. در آن وقت سرچشمه‌اي را كه با يك بيل مي‌شد، گرفت با پيل هم مسدود نمي‌شود.

زمان، زمان بسط فعّاليت‌هاي تبليغي و ترويجي گسترده و مردمي است، امّا پيوسته به مراجع علمي و مذهبي مطئمني و شناخته شده.

بر همة كساني كه به قصد قربت اموالي را صرف احكام مردم در ايّام عزاداري‌ها مي‌كنند، فرض است كه خوراك فرهنگي مردم را دريابند. مال خود را به اين مسير هدايت كنند، تا مبادا كه يتيمان آل محمّد(ص) در اثر گرسنگي و ضعف فكري و اعتقادي طعمة فرقه‌ سابق الذّكر شوند.

در حال حاضر بيش از 70 فرقة وابسته به شيطان‌پرستي به صورت زيرزميني در كشور فعال است و روزانه جان هزاران جوان را هدف تير بلا و مصيبت و انحراف مي‌كنند در حالي كه بسياري از مؤمنان ميليون‌ها ميليون مال خود را تنها در ديگ‌هايي سرازير مي‌كنند كه به نام اهل بيت(ع) برپا مي‌شوند. اين همه پسنديده است، امّا تغذية جان و مغز مردم و جوانان مردم پسنديده‌تر است. مدد كنيد تا مجالس بزرگ، آثار بزرگ فرهنگي و متنوّع و البتّه به روز شده در اختيار گروه‌هاي جوان اين سرزمين قرار گيرد. باشد تا خداوند كه حافظ دين ما و سرزمين ماست، ما را هم از صد بلا مصون و محفوظ دارد. ان‌شاءالله.

تا ريشه در آب است اميد ثمري هست. نگذاري ريشه‌ها بخشكد.

اسماعيل شفيعي سروستاني
راديو معارف ـ‌ 2/11/88