بسم الله الرحمن الرحیم
 
إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿124﴾ أَتَدْعُونَ بَعْلاً وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ ﴿125﴾ اللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿126﴾‏
به خاطر بياور هنگامى را كه به قومش گفت: «آيا تقوا پيشه نمى‏كنيد؟!آيا بت «بعل‏» را مى‏خوانيد و بهترين آفريدگارها را رها مى‏سازيد؟!خدايى كه پروردگار شما و پروردگار نياكان شماست!»
 
سوره صافات آیات 124 تا 126
 
«بعل»، به معنی «استاد» و «ارباب»، خدای کهن ادیان غیرابراهیمی در تمدن‌های شرق مدیترانه و بین‌النهرین بود. این همان «خدایی» است که در تمدن‌های گوناگون اسامی گوناگون به خود گرفته، مانند مردوخ و نمرود و داگان و اوزیریس و غیره، و در ادیان ابراهیمی «شیطان» خوانده می‌شود. در تمامی فرقه‌های شیطانی معاصر، مانند ایلومیناتی و فراماسونری، این «خدا» با نام «لوسیفر» مورد پرستش است. نمادهای «لوسیفر»، از جمله ابلیسک، از گذشته کهن تا به امروز بلاتغییر مانده است.در مسیحیت نام «بعل» به عنوان مترادف «شیطان» به کار می‌رفت. و  خواهیم گفت که این همان نماد شیطان است که در مراسم حج توسط میلیون‌ها زائر سنگباران می‌شد و در سال‌های اخیر حکومت سعودی آن را حذف کرد و به جایش دیواری ساده گذارد. این حذف به دلیل نقش لرد فاستر (سِر نورمن فاستر)، معمار و ماسون نامدار، در بازسازی مکه است.

 
تبلیغ آبلیسک در سایت رجا نیوز!
 
متاسفانه نمادهای شیطانی مانند آبلیسک آنقدر در جامعه ما نا آشنا هستند که  علاوه بر سایت بانک تجارت که مالک آبلیسک مذکور است و آنرا در کلکسیون افتخارات خود قرار داده است ، یکی از سایتهای به اصطلاح اصولگرا نیز این نماد را برای دریافت مقداری پول در قسمت تبلیغات خود و  در صفحه اول سایت قرار داده است !همچنین در تصویر زیر میتوانید نماد آبلیسک که یک نماد معروف ماسونی است  را در سایت بانک تجارت !!! مشاهده نمایید. لازم به ذکر است این آبلیسک توسط اتحادیه پول اروپایی (یورو مانی) به بانک تجارت اهدا شده است !! و بانک تجارت نیز در کلکسیون افتخارات خود از این تندیس یاد کرده است
 
نماد آبلیسک در بانک تجارت 
 
ابليسک نمادي است از آلت تناسلي شيطان به معناي دخول شيطان در کالبد انسان يا تسليم روح خود به شيطان است . به اين دليل، از دوران کهن ابليسک «آلت تناسلي بعل» Shaft of Baal نيز خوانده مي‌شد . ابليسک Obelisk، که در فراماسونري و نحله‌هاي رازآميز و شيطاني سخت مورد تکريم است، نماد مقدس پاگانيسم در مصر باستان است و مظهر آلت تناسلي مذکر به معناي حلول يا دخول شيطان در کالبد انسان يا تسليم روح خود به شيطان و اخذ نيرو از او؛ آن‌گونه که در نمايشنامه «دکتر فائوستوس» کريستوفر مارلو** يا «فائوست» گوته به تصوير کشيده شده و در سال‌هاي اخير به وفور در فيلم‌هاي سينمايي، به شکل حلول مستقيم شيطان در جسم انسان يا باروري انسان از شيطان يا موجودات فضايي، ترويج مي‌شود.
 
در سال‌هاي اخير، حکومت سعودي سه نماد باستاني آبلیسک را، که نه تنها از نظر مناسک اسلامي بلکه از نظر تاريخ اديان و اسطوره‌شناسي نيز واجد اهميت منحصر‌به‌فرد است، برداشت و به جايش ديواري ساده گذارد

اين همان نماد کهن شيطان در صحراي عرفات (21 کيلومتري شمال مکه) است که هر ساله توسط ميليون‌ها زائر خانه خدا در مناسک «رمي جمرات» در سه نوبت سنگ باران مي‌شد. در سال‌هاي اخير، حکومت سعودي اين سه نماد باستاني را، که نه تنها از نظر مناسک اسلامي بلکه از نظر تاريخ اديان و اسطوره‌شناسي نيز واجد اهميت منحصر‌به‌فرد است، برداشت و به جايش ديواري ساده گذارد . ستون سنگی با نوک هرمی (Obelisk): این  نماد  که  نماد  زایندگی و باروری در مصر باستان بوده است، در بناهای ماسونی متعددی به کار رفته است.



Obelisk پارک مرکزی نیویورک            بنای یادبود ماسونی جرج واشنگتن             Obelisk مقبره یکی از فراعنه
 
توجه کنید که Obelisk ها دقیقاً به شکل فوق می باشند  و  به  صورت  ستون سنگی منشوری شکل هستند که سطح مقطع مربعی دارند و در انتهای آن ها نیز همیشه هرم وجود دارد. بنابراین بناهایی  که  ویژگی های  فوق  را  نداشته باشند، Obelisk محسوب نمی شوند. برای درک بهتر این مطلب به اشکال  زیر توجه فرمایید:

 
مقایسه Obelisk (تصویر سمت راست) با یک بنای غیر Obelisk (تصویر سمت چپ) . توجه کنید که Obelisk ها دقیقا" به صورت ستون سنگی منشوری شکل هستند که سطح مقطع مربعی دارند و در انتهای آنها نیز همیشه هرم وجود دارد. بنابر این بناهایی که ویژگیهای مذکور را نداشته باشند , Obelisk محسوب نمی شوند.وجود علامت ماسونی Obelisk در میدان مرکزی واتیکان.Obelisk یک علامت ماسونی است که از مصر باستان اقتباس  شده  و  هیچ ارتباطی با مسیحیت ندارد.حضور این  علامت  در  میدان  مرکزی  واتیکان (میدان سنت پیتر)، تأییدی بر ارتباط واتیکان با فراماسونری است.

 

علامت ماسوني Obelisk در ميدان مرکزي واتيکان.اصل اين علامت مصري بوده است.
بدین ترتیب همان گونه که ملاحظه فرمودید، بین واتیکان و فراماسونری،  ارتباط قوی وجود دارد. علاوه بر شواهدی که در این مقاله به آن ها پرداخته شد، شواهد  دیگری نیز وجود دارند که ما از پرداختن به آن ها خودداری می کنیم.در تصویر زیر میتوانید تلفیق نمادهای ماسونی و شیطانی آبلیسک و هرم یک چشم را در معماری هتل لوکسور آمریکا مشاهده نمائید

ابليسک نمادي است از آلت تناسلي شيطان به معناي دخول شيطان در کالبد انسان يا تسليم روح خود به شيطان. به اين دليل، از دوران کهن ابليسک «آلت تناسلي بعل» Shaft of Baal نيز خوانده مي‌شد

  امیدواریم این تصاویر فقط انعکاس دهنده غفلت مسئولان بانک تجارت باشد و نه چیز دیگر
 
 نماد ماسوني ابليسک در شهر واشنگتن که به عنوان يادمان جرج واشنگتن، پدر دولت آمريکا، به دست معماران ماسون ساخته شد.  اين نماد با   294/ 169 متر ارتفاع بلندترين ابليسک ساخته بشر است. در سال 1884 نصب شد.
 
 

از گذشته‌هاي دور گفته‌اند: «العاقل تكفيه الاشاره»، براي عاقل يك اشاره كافي است تا چيزي را دريابد. همه كه مثل برخي عوامِ از همه جا بي‌خبر نيستند كه نيازمند صد مدرك و سند و طول و تفصيل كلام باشند تا نكته‌اي را دريابند. براي اهل خرد، هر كلام و تصوير صدها ماجرا و كتاب و دفتر را فرا رويش مي‌گشايد.پيرامون ما هزاران آرم و نشان و به قول برخي مردان شيك و اتو كشيدة امروزي، «برند» در سراسر شهر و كوي و برزن رژه مي‌روند. در شكل و شمايل‌هاي گوناگون كه بر تابلوهاي تبليغاتي، كالاها، مهرها و حتّي نام سازمان‌ها قابل مشاهده‌اند. نمادهاي خوش تركيب و موزوني كه در خود و با خود نشانه‌هايي از تعلقات، دلبستگي‌ها و وابستگي‌ها را مي‌نمايند و رد و نشان انديشه‌ها، مرام‌ها، مسلك‌ها و محفل‌ها را.

براي همة ما نشان‌هاي صليب سرخ، داس و چكش، صليب شكسته، ستارة داوود و امثال اينها مفاهيمي را متذكّر مي‌شوند و ما را از جملات و عبارات، بي‌نياز مي‌سازند.در عالم نشانه‌ها و آرم‌ها، خطوط، رنگ‌ها، حركات اندام، حيوانات، گياهان و حتّي اعداد و حروف از جايگاه و حيثيت اوّليه و اصلي خود فاصله مي‌گيرند و در هيئت يك نشانه، معاني دوم و ديگري را به نمايش مي‌گذارند. معاني و مفاهيمي كه در بسياري اوقات از ديدها و نظرها پنهان مي‌مانند تا تنها جماعتي خاص امكان و محرميّت لازم براي دريافت پيام را داشته باشند.

در جهاني كه جماعتي خلاف آنچه مي‌نمايند در سر سودايي ديگر مي‌پرورند، نمادها و نشانه‌ها راهي براي پرده‌برداري از اهداف و مقاصد پنهان نگاه داشته شده، مي‌گشايند.در جهاني كه جماعتي در تلاشند تا از تيررس سؤال و نگاه دور بمانند، نمادها و آرم‌ها، نقش مهمّي در كشف گرايش‌ها و افشاي وابستگي‌ها و تعلّقات خاطر ايفا مي‌كنند.در جهاني آكنده از سمبل‌ها و نشانه‌ها، نمي‌توان با سطحي‌نگري از كنار همه چيز و همه كس گذشت و با سادگي يك روستايي دل صاف با خود نجوا كرد كه: إن شاء الله بز است !

آنها مي‌خواهند كه ما از كنار همه چيز بگذريم، قسم‌ها را باور بياوريم و دُم خروس را نديده بگيريم. ما را عادت مي‌دهند كه در گيرودار ظواهر و شلوغي از سؤال دربارة آنچه كه مي‌رود، خودداري كنيم تا بتوانند بي‌سؤال و پرسش، همه چيز را اتّفاقي و بي‌برنامه‌ريزي قبلي جلوه دهند و به حيات مزوّرانة خود ادامه دهند. در پايان، جان و روح و معاني نهفته در پشت ظاهر را در كالبد حيات مادّي و فرهنگي ما بدمند و صورت و سيرت مادي و فرهنگي ما را در تصرف و تملك تامّ خود وارد آورند. درست به همان صورتي كه كودكان ما، بي‌پرسش و ترديد به تماشاي كارتون‌هاي موش و گربه(تام و جری)، فرار جوجه‌اي و امثال اينها مي‌نشينند و از نمادها، نشانه‌ها و مفاهيم القاء شدة برنامه‌سازان و عروسك گردانان پشت صحنه، بي‌خبرند.

تفسيرپذيري نمادها اين امكان را ايجاد مي‌كند تا هماره جماعتي مجال ماندن و در امان ماندن بيابند.آن زمان كه معماران اروپايي، در پناه آل سعود، بهسازي و بازسازي مساجد مقدّس مسلمانان را عهده‌دار شدند، به خوبي مي‌دانستند كه چگونه مي‌توان همة نشانه‌هاي فرهنگ ولايي و ديني مسلمانان گذشته را كه در لابه‌لاي همة ستون‌ها، ديوارها و پنجره‌ها نشسته بود و در پيوند با سنّت‌ها و باورها هماهنگي‌اي دلپذير، ماورايي و نوراني ميان آسمان و زمين سبب شده بود، از بين برد و به جاي آن صورتي از ابنيه و نمادهاي وابسته به باور معماران فراماسونر را در لابه‌لاي نرده‌ها، چراغ‌دان‌ها و راه پله‌‌ها كاشت و از سؤال و پرسش در امان ماند.
 
نشانه‌هاي نشسته بر آثار و محصول دستان تربيت يافتگان مكاتب معماري اروپايي با زبان بي‌زباني اعلام مي‌دارند: «ما هستيم» حتّي اگر رخصت ورود به بلد امن و حرم خدا و مسجد پيامبر(ص) را به ما ندهيد.در جهان آرم‌ها و نشانه‌ها؛ خوراك‌، پوشاك، نوشابه، تنها خوراكي و نوشيدني نيستند. آنگاه كه بازار كشوري را تسخير مي‌كنند، پيش از آنكه مردم آن ديار، نوشابه‌اي بر صحن سفره بگذارند يا كفشي را پاي كنند و شادمانه با اتومبيلي به تفريح و سير و سفر مشغول شوند، ساية صاحبان پنهان كمپاني‌ها را با خطّ مشي اجتماعي، سياسي و فرهنگي ويژه به صحن خانه و شهر و ديار خود برده‌اند، چنان كه ديگر، کوکا كولا يك نوشابة معمولي نيست.     

حضور گستردة هر آرم، اعلام حضور جرياني خاص بر پهنة حيات مادي و فرهنگي يك ملّت است. مثل ستارة شش گوش منقوش بر دلارهاي آمريكايي، مثل علامت دست شيطان كه توسط مردان نام‌آور سياسي آمريكايي و اروپايي به نمايش در مي‌آيد تا وابستگي آنها به كليساي شيطان به هم‌قطارانشان اعلام شده باشد.عرقچين چسبيده بر فرق سر بني‌اسرائيل همان اندازه تعلّق خاطر صاحبش را به آموزه‌ها و عهدهاي بني‌اسرائيل مي‌نماياند كه هرم منقوش بر دلار آمريكايي يا نماد ماسوني ابليسك 1 در شهر واشينگتن، فلسطین اشغالی و برخی کشورهای دیگر دو نماد شيطاني و ماسوني كه پرده از تمايل و گرايش سران پنهان ايالات متحدة آمريكا و دیگران به طريقت‌هاي شيطاني برمي‌دارد.
 
امروزه در برخی از كشورهاي اسلامي، بر كشيده شدن نمادها در هيئت ساختمان‌ها، تنديس‌هاي تزيين كنندة ميادين شهري در گوشه گوشة شهرها، پرده از نفوذ وابستگان فرقه‌هاي ماسوني و شيطاني در برخي سازمان‌هاي رسمي آنها نيز برمي‌دارد. اين واقعه در کشور ما حاكي از بي‌اطّلاعي و غفلت امضا كنندگان و صادر کنندگان پروانه‌ها از دسيسه و شيطنت صاحبان سرمايه و وابستگان فرق سابق الذّكر و آرمان‌ها و مقاصد آنهاست. هم آنان كه در تلاشند تا در سيري تدريجي ساية خود را بر سر شهر و ديار مردم مسلمان بيفكنند و مسير را براي فرزندخواندگان سياهي هموار نمايند.نزد صاحبان انديشه و چشم‌هاي باز، نمادها راز هواداران خود را برملا مي‌سازند و راز پوشيدة وابستگان سازمان‌هاي سرّي و مخفي را كه هماره عليه خداوند، شريعت محمّدي و آيين و مرام مردان اهل ولايت و امامت مشغول توطئه‌اند، آشكار مي‌نمايند.آيا ظهور و بروز علائم و نمادهاي شناخته شدة فرقه‌هاي ماسوني و شيطان‌پرستان را در گوشه گوشة اين سرزمين بايد اتفاقي ساده انگاشت و چشم را بر آن همه بست؟ يا از كنار بناهاي رفيع و بر كشيده شده در شهرهاي مهمّ فرهنگي مذهبي مثل مشهد، اصفهان، شيراز و تهران كه تمام قد نمادهاي شناخته شدة ماسوني و شيطاني را به رخ ساكنان مسلمان اين سرزمين مي‌كشند، گذشت و آن همه را اتّفاقي ساده انگاشت؟ و یا از آنان پرسش نمود؟نمادها حرف‌هاي بسياري براي گفتن دارند، اگر گوش‌هايي مهيّاي شنيدن باشند.

اسماعيل شفيعي سروستاني